روایت مصر باستان در رمان تاریخی «کتاب سایه ها»

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، رمان تاریخی «کتاب سایه ها» روایت مصر باستان در واپسین ده های حکمرانی فراعنه سلسله هجدهم، در دهمین سال سلطنت توت عنخ اَمون افسانه ای است.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، رمان تاریخی «کتاب سایه ها» روایت مصر باستان در واپسین ده های حکمرانی فراعنه سلسله هجدهم، در دهمین سال سلطنت توت عنخ اَمون افسانه ای است.

در شهر تبس مرد جوانی رابه گونه ای بسیار فجیع و هولناک می کشند و مُثله می کنند. خیلی زود آشکار می شود که این رویداد قاتلی «عادی و روزمره» نیست. قتل های هولناک دیگری رخ می دهد و هم زمان در کاخ سلطنتی ملقطه، که به راستی «کاخ سایه های مرموز» و مرکز توطئه های خطرناک است، رویدادهای عجیبی رخ می دهد که آشکارا سلامت روح و جان فرعون جوان را نشانه می گیرد.

این کتاب با عنوان Tutanchamun - Das Buch der Schatten در 521 صفحه در آلمان در سال 2015 منتشر شد.

جلد اصلی کتاب

درباره نویسنده

نیک دریک نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس و فیلم نامه نویس انگلیسی در سال 1961 در لندن به دنیا آمد. پدرش اهل چکسلواکی و مادرش انگلیسی بود. وی افزون بر رمان های تاریخی و پلیسی-جنایی، چند کتاب شعر نیز در کارنامه خود دارد و در عرصه نمایشنامه نویسی هم جوایز معتبری به دست آورده است. منتقدان کتاب هایش را به خاطر نثر روان و پشتوانه علمی داستان هایش می ستایند.

قسمتی از متن کتاب

شهبانو خشمگین، اما آرام و متین پرسید: «و در این میان تکلیف و آیندۀ من چیست؟»

«آیندۀ تو؟ خب، اگر بخت یارت باشد، با تو ازدواج خواهم کرد. البته تصمیم در این باره به سود و منفعتی بستگی دارد که از این راه به من می رسد؛ و من از ارزش اتخاذ چنین تصمیمی چندان مطمئن نیستم.»

«مطمئن نیستی؟ من شهبانوی دو سرزمین سرخ و سیاهم!»

« تو تنها نام شهبانو را یدک می کشی! کوچکترین قدرتی نداری. بنابر این پیش از آنکه دهان بازکنی و گزافه بگویی خوب فکر کن.»

«اجازه نمی دهم با این لحن با من سخن بگویی. خطاب به مردم علناً اعلامیه صادر خواهم کرد.»

«و من تو را از این کار منع می کنم و با هر وسیلۀ ممکن از آن جلو خواهم گرفت.»

«فراموش نکن که راهوتپ محافظ شخصی من و امینِ فرعونِ درگذشته است. قدرت او را دست کم نگیرد.»

آی خندۀ تمسخرآمیزی سر داد:«راهوتپ؟ همان پهلوانی که قرار بود محافظ جان فرعون باشد، اما جسد او را به خانه برگرداند؟ چه سندی بهتر از این توانایی؟»

«مرگ فرعون تقصیر او نیست. راهوتپ وفادار است و تها همین ارزش است که به حساب می آید.»

«سگ هم وفادار است، اما به درد محافظت از خاندان سلطنتی نمی خورد. سی موت محافظی در اختیارت خواهد گذاشت. فعلاً می توانی در خلوت و بی سروصدا بر مرگ همسرت سوگواری کنی تا من در این فاصله دربارۀ آینده تو اندیشه کنم و تصمیم بگیرم. و اما دربارۀ راهوتپ: مسئولیت کاملاً مشخصی به او راگذار شده بود، اما می بینم که به جای انجام دادن این مسئولیت، بدترین رویداد ممکن رخ داده است. من به زودی دربارۀ آینده و سرنوشت او تصمیم خواهم گرفت.»

خودم می دانستم چنین سخنی – یا هر چیزی شبیه آن – از زبان آی خواهم شنید. به یاد همسر و فرزندانم افتادم و بغض در گلویم شکست.

سی موت پرسید: «شکار شیر را چه کنیم؟ نبایداین گمان و تصور را ایجاد کنیم که گویا فرعون بدون سرِ بریدۀ شیر به خانه برگشته است.»

آی بی اعتنا و ساده پاسخ داد:« شیرۀ رامِ فرعون را بکشید و جسدش را به تماشا بگذارید.کسی متوجه این حیله نخواهدشد. » (صفحه 298 و 299)

رمان تاریخی «کتاب سایه ها» نوشته نیک دریک و ترجمه جواد سیداشرف، در 456 صفحه، با شمارگان هزار و 100 نسخه، در قطع رقعی، کاغذ تحریر، با جلد سخت(گالینگور)، در سال 1403 توسط انتشارات ققوس منتشر شد.

نظرات

captcha